امروزه کمتر کسی وجود دارد که نام رکود اقتصادی را نشنیده باشد و با آن هیچ آشنایی نداشته باشد. رکود یکی از بدترین اتفاقات ممکن برای بازارهای مالی است که می تواند تبعات بد فراوانی داشته باشد. در این مقاله می خواهیم درباره مفهوم رکود و عوامل ایجاد آن بپردازیم. با ما در ادامه همراه باشید.
رکود به زبان ساده
رکود کاهش قابل توجهی در فعالیت های اقتصادی است که ماه ها یا حتی سال ها طول می کشد. کارشناسان زمانی رکود را اعلام می کنند که اقتصاد یک کشور با تولید ناخالص داخلی منفی (GDP)، افزایش سطح بیکاری، کاهش فروش خرده فروشی و کاهش معیارهای درآمد و تولید برای مدت طولانی مواجه شود. رکودها بخشی اجتناب ناپذیر از چرخه تجاری در نظر گرفته می شوند – یا روند منظم گسترش و انقباض که در اقتصاد یک کشور رخ می دهد.
تعریف رسمی رکود
در طول رکود، اقتصاد دچار مشکل می شود، مردم کار خود را از دست می دهند، شرکت ها فروش کمتری انجام می دهند و تولید کلی اقتصادی کشور کاهش می یابد. نقطه ای که اقتصاد رسما وارد رکود می شود به عوامل مختلفی بستگی دارد.
در سال 1974، جولیوس شیسکین، اقتصاددان، چند قانون سرانگشتی برای تعریف رکود ارائه کرد، محبوب ترین آنها دو فصل متوالی کاهش تولید ناخالص داخلی بود. به گفته شیسکین، اقتصاد سالم در طول زمان گسترش می یابد، بنابراین دو چهارم متوالی کاهش تولید نشان می دهد که مشکلات اساسی جدی وجود دارد. این تعریف از رکود در طول سال ها به یک استاندارد رایج تبدیل شد.
چه چیزی باعث رکود می شود؟
عوامل زیادی وجود دارند که میتوانند باعث به وجود آمدن رکود شوند، در ادامه با مهم ترین و رایج ترین دلایل به وجود آمدن رکودهای اقتصادی آشنا می شویم:
شوک اقتصادی ناگهانی
شوک اقتصادی یک مشکل غافلگیرکننده است که خسارت مالی جدی ایجاد می کند. در دهه 1970، اوپک بدون اخطار، عرضه نفت به آمریکا را قطع کرد و باعث رکود شد و مشکلات زیادی را در بازارهای ایالات متحده و جهان ایجاد کرد. شیوع ویروس کرونا که باعث تعطیلی اقتصادها در سراسر جهان شد، نمونه جدیدی از شوک اقتصادی ناگهانی است.
بدهی بیش از حد
زمانی که افراد یا شرکتها قرض زیادی میگیرند، هزینه خدمات بدهی میتواند به حدی افزایش یابد که نتوانند صورت حسابهای خود را پرداخت کنند. بدهی های رو به رشد و ورشکستگی های پس از آن میتوانند اقتصاد را واژگون کنند.
حبابهای دارایی
وقتی تصمیمات سرمایهگذاری بر اساس احساسات صورت میگیرد، نتایج بد اقتصادی دور از انتظار نیستند. سرمایه گذاران می توانند در طول یک اقتصاد قوی بیش از حد نسبت به بازار خوش بین شوند و تصمیمات احساسی اتخاذ کنند. آلن گرینسپن، رئیس سابق فدرال رزرو، در توصیف سودهای بیش از حد در بازار سهام در اواخر دهه 1990، از این تمایل به عنوان «شور و نشاط غیرمنطقی» یاد کرد. شور و نشاط غیرمنطقی حبابهای بازار سهام یا املاک را متورم میکند – و زمانی که حبابها میترکند، فروش وحشتناک میتواند بازار را از بین ببرد و باعث رکود شود.
تورم بیش از حد
تورم روند ثابت و صعودی قیمت ها در طول زمان است. تورم فی نفسه چیز بدی نیست، اما تورم بیش از حد پدیده خطرناکی است. بانکهای مرکزی تورم را با افزایش نرخهای بهره کنترل میکنند و نرخهای بهره بالاتر فعالیت اقتصادی را کاهش میدهند. تورم خارج از کنترل در دهه 1970 یک مشکل مداوم در ایالات متحده آمریکا بود. برای شکستن این چرخه، فدرال رزرو به سرعت نرخ بهره را افزایش داد که باعث رکود شدیدی شد.
کاهش بیش از حد تورم
در حالی که تورم سریع می تواند رکود ایجاد کند، کاهش تورم می تواند حتی بدتر باشد. کاهش تورم زمانی است که قیمت ها در طول زمان کاهش می یابد، که باعث کاهش دستمزدها می شود و قیمت ها را بیشتر کاهش می دهد. هنگامی که یک حلقه بازخورد کاهش تورم از کنترل خارج می شود و با سرعت زیادی کاهش شدید در تورم ایجاد می گردد، مردم و کسب و کار از هزینه کردن خودداری می کنند که اقتصاد را تضعیف می کند. بانکهای مرکزی و اقتصاددانان ابزار کمی برای رفع مشکلات اساسی که باعث کاهش تورم میشوند، دارند. کشمکش ژاپن با کاهش تورم در بیشتر دهه 1990 باعث رکود شدید شد.